معرفی و برگزیده ای از آثار طرب انارکی
ملاعلی ،فرزند حاج محمد رضا فرزند علی نقی فرزند حاج محمد فرزند ملاجعفر در انارک دیده به جهان گشود .لقبش ، مجدالاشراف و تخلصش طرب بود همچنان که خود در قصیده ای گوید :
طرب ز اهل انارک مجدالاشراف لقب دارم ز دیوان مکرم
تولدش بین سالهای 1222 تا 1225 خورشیدی و وفاتش در سال 1296 یا 1297 خورشیدی اتفاق افتاده است.
اگر چه طرب در انارک مدفون است ،در هیچ نقطه ای از آرامستان قدیم انارک نشانی از آرامگاه او به دست نیامده زیرا گذاشتن سنگ نشان بر روی قبور ،در گذشته مرسوم نبوده است.
اطلاعات در مورد این شاعر و زندگی ایشان در دست نیستو اطلاعات مختصری هم که وجود دارد از طریق اشعارش به ما رسیده است .دیوان طرب مشحون از 214 غزل ،15 قصیده ،5 مسمط ،2 ترجیع بند ،2 ترکیب بند ، چندین مرثیه و رباعی و یک مثنوی به نام "گلشن نگار " است که 1187بیت آن در "هفت بهشت سروده شده و بهشت هفتم نا تمام مانده است .
مجدالاشراف ،علاوه بر تخلص طرب ،در چندین غزل از تخلص "گلزار "نیز استفاده کرده است.
این شاعر دل سوخته ی کویری ،تخلص های دیگری نیز برای خود برگزیده است که از آن جمله به "ساقی " و "شمس "اشاره می شود.
مضامین عمده شعر طرب را در دو بخش می توان خلاصه کرد . نخست ،شور عشق و جذبه ی عاشقی است که در تمام غزلیاتش مشهود است و دوم ،دلبستگی او به خاندان عصمت و طهارت (ع)است که در قصاید ،ترجیعات ،ترکیبات و مراثی و نوحه ها ،سعی در بیان آن دارد.
طرب در غزل از حافظ و سعدی و یغما ودر ترکیب بند و ترجیع بند از وحشی بافقی و هاتف اصفهانی پیروی کرده است.
طرب از همسر اولش "جواهر سلطان"دختر حاج محمد جعفر کبیر و نواده ی حاج ملامحمد کلباسی اصفهانی صاحب دو فرزند پسر و هفت دختر شد.پسرانش ،میرزا ابوالقاسم و محمد رضا و دخترانش ،ماه رخ سلطان ،صاحب سلطان ،مروارید ،مرجان ،پرنیان ،گلچهره و لیلا نام داشتند.
تولد میرزا ابوالقاسم نخستین فرزند پسر طرب در سال 1309 هجری قمری ،آن چنان او را شادمان کرد که انجمنی آراست و روزی چند میزبان شعرای خطه ی خور و بیابانک چون هنر ،اقبال و رئیس شد.
همسر دوم طرب ،ملاجهان دختر حسین خان کلباسی است .طرب از او صاحب پسری به نام محمدعلی علیزاده شد.
برگزیده ای از آثار طرب انارکی
اي كه بردي دل ما را و ندادي بازش مده آزار و بكش تا بتواني نازش عندليبي است كه پرورده گلش با صد ناز باز نايد به قفس گر بدهي پروازش پر و بالش مشكن تا نكشد آه و فغان آشكارا نشود پيش رقيبان رازش چشم جادوش فريبد دل مردم از سحر بكن انديشه از آن مژه ي صيد اندازش لحن داوودي و هفتاد و دو موسيقي را طرح و انواع به يك نغمه كند آوازش از "بياتات " و "نوا" تا به سراييدن "شور" رعشه درجان خلايق فكند آوازش به چه ماند "طرب" و خاك انارك داني شيخ سعديست كه مسكن شده در شيرازش